شگفتی های شهر هِرت، (قسمت دوازدهم)

ساخت وبلاگ


در قسمت های گذشته خواندید که شماری از دلواپسان پریشان افکار، به بهانه های گوناگون، پای در کفشم کردند و به پر و پایم پیچیدند و در این راستا تا مرز  شکستن قلم و بریدن زبان پیش رفتند. همچنین خواندید که چگونه برخی را با حرف حساب، بعضی را با پاسخ های دندان شکن و عده ای را با سیاست و فراستم، خلع سلاح کردم تا دگر...

هر چند که نمی توان مزاحمت های این عده را تمام شده تلقی کرد و چه بسا ممکن است دو باره با تجدید قوا و تدارک نیرو از یک سوراخی سر در بیاورند و در مقابلم صف آرایی کنند؛ با این حال فرصتی دست داده است که بتوانم یک قسمت دیگر از این یادداشت ها را به زیور طبع بیارایم و به خوانندگان همیشه در صحنه ام تقدیم کنم.

شگفتی های شهر هرت، به اندازه ای متعدد و متنوع است که اگر بخواهم حتی بخش کوچکی از آنها را در خلال این یادداشت ها قلمی کنم، به قول معروف« مثنوی هفتاد من کاغذ شود» لذا در این قسمت  به چند مورد اشاره می کنم و بفیه را محض گل روی خوانندگان نازنینم زیر سبیلی رد می کنم.

یکی از شگفت انگیز ترین شگفتی های شهر هرت، فقدان روحیۀ  قدر شناسی و قدر دانی در اهالی این شهر است! برای مثال آنان حتی یک بار هم که شده از مسئولان خود به خاطر شعار ها و وعده ها ی رنگارنگی که سی سال و اندیست به خورد مردم می دهند، با یک بارک الله یا دست مریزاد تشکر نکرده اند.

یکی نیست که به این حضرات بگوید: بابا! انصاف تان کجا رفته است؟ آخر مسئولان شما شب و روز، با تحمل  زحمت،اتلاف وقت و صرف انرژی، برای شما شعارها و وعده های دلخوش کُنک، می سازند و دو دستی تقدیم تان می کنند، تا بلکه بتوانند بذر امید و آرزو را در دل های سخت تر از سنگ شما بکارند؛ اما شما یک جو انصاف به خرج نمی دهید که از آنان به خاطر آن همه فدا کاری و از خود گذشتگی حد اقل، با یک احسنت یا یک مرحبا و یا برای خالی نبودن عریضه با یک مرسی قدردانی کنید!

 مسئولان شهر هرت، طی سال ها و دهه های گذشته کم وعده نداده اند. این وعده ها به طور قطع در حافظۀ تاریخ ثبت و ضبط شده اند و شما می توانید با مروری در صفحات تاریخ آنها را باچشم خود ببینید:«وعدۀ رفع معضل بیکاری، وعدۀ مقابلۀ ریشه ای با پدیدۀ اعتیاد، وعدۀ مبارزه با فساد مالی و اداری، وعدۀ قطع وابستگی به پول نفت، وعدۀ خروج از بن بست اقتصادی، وعدۀ کوتاه کردن فاصلۀ طبقاتی، وعدۀ رفع فقر، وعدۀ ساماندهی کارتن خواب ها، گور خواب ها، لوله خواب ها، کودکان کار و بی خانمان ها، وعدۀ مقابلۀ اساسی با قاچاق کالا، وعدۀ جلوگیری از واردات بی رویۀ کالا،  وعدۀ احیای صنایع ورشکسته، وعدۀ حمایت از سرمایه گذاری در مشاغل مولد،وعدۀ رایگان کردن درمان، وعدۀ مقابله با آلودگی های زیست محیطی وعدۀ سعادت، سلامت، اسایش ورفاه و بالاخره وعدۀ نان و آب و ماست و دوغ و کشک و پشم...!» و ده ها وعدۀ ریز و درشت دیگر، همه و همه وعده هایی هستند که باید برای هریک از آنها مسئولان شهر هرت را حلوا حلوا کنید و روی سرتان ببرید!

این وعده ها که الکی الکی نبوده اند. درست است که شاعر گفته است:«هزار وعدۀ خوبان یکی وفا نکند»، اما این طورها هم نیست. به قول یک شاعر دیگر:«دیر و زود دارد؛ اما سوخت و سوز ندارد». بالاخره دویست سیصد سال دیگر هم که شده صیر پیشه کنید تا بلکه به تحقق بپیوندند و مگر نشنیده اید که گفته اند:«عجله کار شیطان است»! مسئولان شهر هرت، آنقدرها هم که شما فکر می کنید ناخن خشک نیستند. کسی چه می داند شاید به کارهای دیگری مشغولند که از عمل به این وعده ها واجب ترند!

بنابر آنچه گذشت باید ضمن دعا برای افزایش حقوق و مزایای مسئولان دلسوز و پر تلاش شهر هرت تا مرز حقوق های نجومی و همچنین بقای عمر پر برکت  آنان، به آنان به خاطر آن همه فداکاری و از خود گذشتگی، نه تنها آفرین، بلکه صد آفرین و اگر راضی نشدند هزار و سیصد آفرین بگویید.   

                                                                                                                                                  ادامه دارد           

نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد...
ما را در سایت نقدها و مقالات مطبوعاتی عباسعلی خسروداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2khosrodad2 بازدید : 342 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 22:08